هورادهوراد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

من هورادم

کارهای جدید در یک سالگی

1390/6/22 13:03
نویسنده : مامان و بابا
2,345 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه مهربانها

من دیگه یک ساله شدم خانم دکتر هم گفت رشدم خوبه خلاصه برای خودم مردی شدم اظهار نظر می کنم قلدری می کنم و خلاصه در همه کارها نظرات خودم را به مامان بابا اعلام می کنم یادم رفت بگم که روز تولد ستاره خانم من دندان هشتمم در آمد و حالا دیگه حسابی دندون دارم عاشق خوردن نان سوخاری هستم و وقتی نان سوخاری می بینم خیلی بلند اعلام می کنم که می خواهم هنوز صحبت نمی کنم اما کلمه جیز را خوب بلدم و هروقت می روم سراغ یک چیز خطرناک خودم می گم جیز .می تونم با موبایل مامانم آهنگ بگذارم و برقصم آخه من عاشق موسیقی هستم و هر موسیقی را که دوست داشته باشم با رقص و دست زدن نشان می دهم و هر موسیقی را که دوست نداشته باشم با اعتراض نشان می دهم. از قایم موشک و تتی خوشم می یاد و عاشق توپ بازی هستم به خصوص فوتبال این روزها دیگه حسابی راه افتادم و می تونم راه برم فقط درست تعادل ندارم که روز به روز دارم حرفه ای تر می شوم .

دیروز یک شیرین کاری جدید کردم وقتی مامانی داشت صبحانه من را آماده می کرد رفتم سر کشو میز و رژ لب برداشتم خلاصه جاتون خالی حسابی خوردم و مشتم به سرامیک و روتختی کلی ذوق کردم و حال داد حالا خودتون قیافه مامانم را حدس بزنید من را برد حمام و یک ساعت من را می شست البته من که کیف کردم چون آب دوست دارم بعد هم آمدم بیرون صبحانه خوردم و چون خیلی بازی کرده بودم یک چرت کوچولو زدم خلاصه خیلی چسبید.

منتظرم باشید باز هم از شیرین کاری هایم براتون می نویسم.

 

آقا هوراد در حال شیرین کاری

شیرین کاری1

شیرین کاری2

آقا هوراد در شهر بازی بازینو

بازینو

راه رفتن اینجانب

راه رفتن 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان امیرمسعود (خپول)
22 شهریور 90 8:39
سلام. هوراد و امیرمسعود تقریباً همسن هستن و وقتی داشتم شیرین کاریای هورداو می خوندم یادم به امیرمسعودم افتاد.
مامان ستاره
22 شهریور 90 10:26
وای مرسی از عکس ستاره که گذاشتی . خیلی سورپرایز شدم آخه هنوز عکسای آتلیه آماده نشده تورو خدا اگه بازم عکس داری برام ایمیل کن . خانومی ما ممنونیم که شما اومدین و ببخشید اگه کم و کسر بود . خیلی دوست دارم تو نظر خصوصی رمز می ذارم
مامان آدرین
22 شهریور 90 13:50
ای شیطون بلا من فکر می کردم دخترا عاشق این جور چیزان پس منم باید حواسم به آدرین باشه
هدیه جون
22 شهریور 90 13:51
سلام ماشالا..... واقعا مردی شده هر چی میتونی اذیت و شیرینکاری کن اخشال نداره خودشس میشه خاطره
مریم مامان باران
22 شهریور 90 14:43
وای اینو ببین چه قدر خندیدم..........لباشو ببین....میگم گشته یه رنگ خوب و قشنگم انتخاب کرده ها که حسابی شیک باشه...... وای قیافت اون موقع چقدر دیدنی بوده خدایا!!!! بارانم یه چنین تجاربی زیاد داره اون فقط میگرده روژلبای نو و جدیدمو پیدا میکنه واسه این کارا!
خاله جون
22 شهریور 90 15:34
شیطون ناز عزیزم نگاه کن چه با مزه شده جونم مااااااااااااااشاااااااااالله
مریم مامان باران
22 شهریور 90 15:54
راستی ای میلمو دیدی؟بازم برات خصوصی میزارمش.
مامان زهرا نازنازی
22 شهریور 90 17:09
نگين
24 شهریور 90 10:20
سلام هدفم سر زدن به وبلاگتون و عرض ادب بود .اميدوارم كه هميشه سالم و سلامت باشيد .
مامان ماهان
29 شهریور 90 0:58
ببین چقدر بامزه شده
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من هورادم می باشد