آخ
سلام به همه
نمی دونید چی شد؟ الان براتون می گم
روز ۱شنبه مامان صبح منو بیدار کرد با مامان جون رفتیم ۱ جایی پر از نی نی خیلی خوب بود من کلی نی نی دیدم ۲ تا شون عین هم بودند مامانی می گفت ۲ قولو هستند نمی دونم چرا بعضی ها گریه می کنند اینجا که خوبه بعد بامامان رفتیم توی ۱ اتاق پر از خانم لباس سفید منو گذاشتن روی تخت مامان دستم را گرفته بود و می خندید فکر کردم داریم بازی می کنیم که ۱ چیز تیز رفت توی پام بعد تا آمدم گریه کنم رفت توی پای دیگم و ۱ قطره تلخ هم بهم دادن من گریه کردم مامان آوردم خانه و من خوابیدم خیلی درد داشت.
الان ۲ روزه که تب دارم و بی حوصله هستم نمی دونم چرا اینجوری کردند اما مامان می گه برای سلامتی خوبه این بزرگها چه کار می کنند ؟ آدم را مریض می کنند تا مریض نشه حرف مارو هم که نمی فهمن بزار حرف زدن یاد بگیرم......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی