هورادهوراد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

من هورادم

دایی جان آمده

1390/2/12 14:51
نویسنده : مامان و بابا
869 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی وقت بود دایی جان را ندیده بودم بعد از 4 ماه دایی آمد و ما را دید دایی من شیراز زندگی می کنه اولش من با کنجکاوی نگاهش می کردم ولی وقتی بغلم کرد غریبی کردم اما کم کم با هم دوست شدیم و با هم کلی بازی کردیم .

یک شب هم با مامان بابا و عمه و عمو و دایی با هم رفتیم جاده چالوس  اولین دفعه بود که من جاده چالوس می رفتم یک کم سرد بود اما هوا خیلی خوب بود و کلی هم خوش گذشت .

آنجا همه داشتن کباب می خوردن اما به من سوپ دادن به نظر شما این انصافه ؟

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

جاده چالوس

 تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

جاده چالوس2

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

جاده چالوس3

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

پیوند
10 اردیبهشت 90 13:06
عزیزم عکس های جدیدت رو دیدم . ماشاالله بزرگ شدی . می بینم که شکل وبلاگت رو جدید کردی . قشنگه .
مامان ماهان
10 اردیبهشت 90 23:55
عکسا باز نشد گلم
مامان آيلا
11 اردیبهشت 90 9:14
سلام مامان هوراد پسر نازی داری . فقط عکسها باز نمی شن
مامان ماهان
11 اردیبهشت 90 11:09
چه پسری قند عسلی
مامان غزل
11 اردیبهشت 90 11:18
به به سلام به هورادی ومامان گلش. هورادی جون قالب نو مبارک. خوبی عزیزم؟ نه اصلا انصاف نیست که به شما سوپ دادن خاله خودم میدونم چی کارشون کنم.
رعنا (مامان سیما)
12 اردیبهشت 90 10:32
چشم هوراد جونم روشن دایی جونیت رو بعد از 4ماه دیدی حتما بهتون هم کلی خوش گذشته هیف که بهت کباب ندادند بووووووس
مامان قندعسل
12 اردیبهشت 90 10:41
چشمت روشن هوراد جون...ایشالله کبابش رو هم میخوری
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من هورادم می باشد