هورادهوراد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

من هورادم

مهمانی و دوستان جدید

سلام به همه مهربانها سه شنبه که تعطیل بود من به اتفاق کل خانواده با هم رفتیم مهمانی و من در آنجا دوستان جدیدی پیدا کردم آقا کیان ( صاحبخانه ) و یک دختر زیبا و مهربان به اسم نرگس کیان از من 1 سال بزرگتره و کلی با من بازی کرد و به من خوراکی داد من هم همه را خوردم آخه آدم نباید دست صاحبخانه را پس بزند تازه خاله نفیسه و عمو مجید و بقیه خانواده شان هم کلی با من بازی کردند و من را تحویل گرفتند خیلی خوش گذشت جای همه نی نی ها خالی یک دختر ناز و مهربان هم آنجا بود به اسم نرگس خانم که همش از من مواظبت می کرد و مواظب من بود . ممنون نرگس جون . من همه شما را دوست دارم ...
5 بهمن 1390

روزهای سرد برفی

سلام به همه مهربانها من دیگه خوب شدم و حالم خوبه خوبه از همه مهربانهایی که حالم را پرسیدند ممنون این روزها هوا حسابی سرد شده و برف زیبایی چهره شهر را سپیدپوش کرده نی نی ها مواظب خودتون باشید مریض نشوید                  ...
3 بهمن 1390

دوره نقاهت

سلام به همه مهربانها من حالم خوب شده و در دوران نقاهت بیماری به سر می برم لاغر شدم و اشتهایم را از دست دادم غذایم یک سوم قبل شده و همه نگران من هستند ولی من عین خیالم نیست هر روز مشغول بازی و شیطنت هستم و هر چی بخواهم می خورم هر چی هم نخواهم نمی خورم ما اینیم دیگه ...
30 دی 1390

دندان نهم و آنفولانزا

با سلام به همه مهربانها این روزها من دندان درآوردم و دندان نهم این جانب هم درامده باید بگم آنفولانزا هم گرفتم و الان 3 روزه تب دار و بی حال هستم بی اشتها هستم و خیلی حال و حوصله ندارم هروقت بهتر شدم مطلب جدید می نویسم.         ...
22 دی 1390

جشنواره وب ایران

با سلام به همه مهربانها این روزهاجشنواره وب ایران در حال برگزاری است اگر شما از سرویس نی نی وبلاگ راضی هستید به آدرس زیر بروید و در گروه سرویس دهنده وبلاگ به نی نی وبلاگ رای بدهید http://directory.iranwebfestival.com/website/niniweblog.com   ...
14 دی 1390

سفر نامه استانبول

سلام به همه مهربانهایی که به ما سر می زنند من بالاخره آمدم سفر اول من به همراه مامان بابا و خانواده پدری با هم رفتیم استانبول ترکیه که باید بگم هوا از اینجا که گرمتر و بهتر بود به من هم خیلی خوش گذشت آخه من همش بغل بودم ولی بزرگترها حسابی خسته شدند از همه ممنون که من را بغل کردید به خصوص بابا و عمو حسام که خیلی زحمت کشیدند ممنون دوستتون دارم آخه من وقتی راه می روم دنبال بزرگترها نمی روم و نمی گذارم  دستم را بگیرند به همین خاطر مجبور بودند بغلم کنند گزارش تصویری سفر ...
11 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من هورادم می باشد