هورادهوراد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

من هورادم

آخ

سلام به همه نمی دونید چی شد؟ الان براتون می گم روز ۱شنبه مامان صبح منو بیدار کرد با مامان جون رفتیم ۱ جایی پر از نی نی خیلی خوب بود من کلی نی نی دیدم ۲ تا شون عین هم بودند مامانی می گفت ۲ قولو هستند نمی دونم چرا بعضی ها گریه می کنند اینجا که خوبه بعد بامامان رفتیم توی ۱ اتاق پر از خانم لباس سفید منو گذاشتن روی تخت مامان دستم را گرفته بود و می خندید فکر کردم داریم بازی می کنیم که ۱ چیز تیز رفت توی پام بعد تا آمدم گریه کنم رفت توی پای دیگم و ۱ قطره تلخ هم بهم دادن من گریه کردم مامان آوردم خانه و من خوابیدم خیلی درد داشت. الان ۲ روزه که تب دارم و بی حوصله هستم نمی دونم چرا اینجوری  کردند اما مامان می گه برای سلامتی خوبه این ...
3 اسفند 1389

سلام

سلام من هورادم من فردا ۶ ماهم تمام می شه و وارد ۷ ماه میشم . مامانم می گه از فردا میتونم غذا بخورم و دیگه بزرگ شدم منم تصمیم گرفتم حالا که بزرگ شدم برای خودم وبلاگ شخصی داشته باشم و خاطرات روزانه ام را ثبت کنم.   ...
30 بهمن 1389
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من هورادم می باشد