پارک
سلام به همه مهربانها
من این روزها خیلی خوشمزه شدم اگر دلم بخواهد مامان بغلم کنه می روم پیش مامان و دستهایش را دور کمرم محکم می کنم و خودم را در بغلش جا می کنم یا دستش را می کشم روی صورتم می گم ناز ناز مامان هم با ذوق بغلم می کنه و کلی می بوستم تازه کلمه های زیادی هم بلدم یک سری را که نوشنم سری دوم:
آسانسور : آسان
میمون : مانکی
خَی : یخ
خُ : خداحافط
خَ : خیار: عَو
بغل :بَبَل
عمو
ماه
ماشین
سامسونگ
ال جی
شام
بیا تو
ماهی
آب
دایی
عمه
آب
با دوستهای مامان رفته بودیم پارک خاله مریم یک دختر ناز به اسم آوا داره که دوست من شده این هم عکسهای پارک:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی